انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

هوای داغ چشمات

دوباره عاشقم کرده
هوای خیسه بارونی
دارم میبارم از عشقت
تو این احساس و میدونی
نگا کن ، ابرا میبارن
تمومه کوچه بارونه
تو همدستی با حال من
با آرامــــش این خونه...
منم اون موج طوفانی
که بی تو ساکت و پیـــره
تو آزادی و من ، دنیام
به دستای تو زنجیــــره !
تو وقتی پیشمی ، انگار
هوای ابریم صــــافه!
ترانم داره با حالش
برات احساس میبــــافه!!!
دلم بی تو نتونســـــته
بدون تو نمیتــــــــونه
تو همدستی با حال من
با آرامــــش این خــــونه...
تو اون ماهی که خورشیدم
داره دور تو میگرده !
هوای داغ اون چشمات
دوباره عاشقم کرده... 

 

محمدجوان

دیواره توخالی

ده ســال دیــگه تو همین روزا
من بـی تو با این خـونه درگیـرم
یـــادم میـاد گفتم : بری مردم
ده ســاله رفتــی و نمیــمیــرم
ده ســـال دیـگه تـو همین روزا
میــبـیـنمت ، دستات تـو دستـاشه
باور نمیـــکردم ، یه روز دنیـــات
تو چشمای کوچیکه اون جـاشه !
ده ســال دیــگه تـو همیـن روزا
من با خیالت ، میشه ســی سـالم
تصویری از امروز و فردا نیست
درده گذشتـه مونـده تـو حـــالم
میــدونم ، این شبها رو بیـدارید
توی اتـــاقه خوابتـون تــا صبح
تکلیـف من هم بی تو روشن بود
مثل چــراغه خوابتون تــا صبح !
بیــزارم از هر چــی تو دنیـــاته
از این روزای ســرد و تکــراری
موندم ؛ توکه میمردی واسه من
اون و چجوری دوستش داری ؟
ده سـاله هرروزم همین خونس
با طعم تلــخه دود این سیــگــار
ده ســاله میـگم : میـره از یـادم
امـا دوبــاره میـکشم هـر بــار...
من دارم اون روزا رو میــبـیـنم
از پشت این دیواره تـو خـــالی
روزی که حتی تــوی تقویـــما-
خالی ترین روزای هر ســالی !
ده ســـال دیـگه تـو همین روزا
من پیـــر میـشم توی این خــونه
مـوهام سفیـــده اما ؛ این دنیام-
رنگ چشـای بچــه هاتــــونه ... 

 

جوان