انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انکار نکن

هی جار نزن که عشق کم رنگ شده 

بین دل و عقل عاشقان جنگ شده 

کافر همه را به کیش خود مات کند 

انکار نکن بگو دلت سنگ شده 

 

 

 

قاسمی

...گفتم

گفتی بمان چیزی بگو از درد گفتم 

از گریه های ساکت یک مرد گفتم 

از اسمان شهر می بارد تعفن 

از مادری که غصه قی می کرد گفتم 

از روز پایان تمام دلخوشی ها 

از لحظه های ممتد شبگرد گفتم 

ایمان نیاوردی و خندیدی و رفتی 

اما من از آغاز فصل سرد گفتم 

 

 

 

 

قاسمی