هنوز تنهاتر از تنها منم ، من...
همون بیگانه از خود در تنم من
اگر زیبا به قامت پیرهنم من
پر از احســـــاس عاشق بودنم من
به خود میبالم از این که زنـــــم من...
زنی که درمثال همتای ماهـــــم
به دنیایی می ارزه یک نگاهـــــم
منی که قلب عاشق رو پناهـــــم
چـــــــرا خود بی کس ، بی تکیه گاهــــــم؟
چـــــــرا عاشق شدن ، بوده گناهــــــم؟
وقتی خدا تن آفرید ، از برگ گل زن آفریـــــــد
احساس عاشق بودن و به خاطر من آفریـــــــد
وقتی خدا تن آفرید ، از برگ گل زن آفریـــــــد
احساس عاشق بودن و به خاطر من آفریـــــــد...
من چرا شیرین ، بی فرهادم امروز
که برده زندگی ، از یادم امروز
من بهاری گم شده ، در بادم امروز
شکستـــــــه در گلو ، فریــــــــادم امروز
وقتی خدا تن آفرید ، از برگ گل زن آفریـــــــد
احساس عاشق بودن و به خاطر من آفریـــــــد...
وقتی خدا تن آفرید ، از برگ گل زن آفریـــــــد
احساس عاشق بودن و به خاطر من آفریـــــــد...
من چرا شیرین ، بی فرهادم امروز
که برده زندگی ، از یادم امروز
من بهاری گم شده ، در بادم امروز
شکستـــــــه در گلو ، فریــــــــادم امروز
وقتی خدا تن آفرید ، از برگ گل زن آفریـــــــد
احساس عاشق بودن و به خاطر من آفریـــــــد...
وقتی خدا تن آفرید ، از برگ گل زن آفریـــــــد
احساس عاشق بودن و به خاطر من آفریـــــــد..
ممنون و تشکر از شعری که انتخاب کردید
مادر...
نمیتوانم کلامی در موردش بنویسم و عاجزم
فقط از خداوند می پرسم که
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟
برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم...
روز مادر مبارک
هوا هوای باریدن است
هوای عاشق شدن
هوایی برای پرواز
برای بادکنکهای
که به اوج میروند
به اوج..
تاکه شاید
با سنگ اشکهایم ترک بخورند
با سلام
میخواستم بدونم آموزش وزن اوزان شعر در کلاس انجمن شعر شروع شده؟
درود بر شما
از اواسط خرداد آغاز خواهد شد به یاری حق
زندگی سکانسی است که یک بار ضبط می شود و
محال است کارگردان بگوید کات تکرار می کنیم. درام سکوت. طنز کج فهمی ها. ژانر بی خدایی . من و تو نابازیگر بازی های پر تکراریم به سبک خود
دیوانگی ست بازی را بازی نکنیم
سلام.
ترانه زیبایی بود.
متنی هم که آقای صداقت گذاشتند زیبا بود.ممنون.
راستی چرا نمیاید انجمن جناب صداقت؟
خدایا بیداری ؟
من خواب می بینم
دمی نیست
اما باز دم میکنم تنهایی خود را
فرشته ی مرگ
به دعوت من می نوشد از تنهاییم و بی اعتنا....
مهمان فنجان شبم میشود
فال تلخ مرا می گیرد
سکوت
سکوت می کند
وهم این ترس پا به پای من میلرزد
فرشته ی مرگ ؟
این ثانیه های لخت یخ نمی زنند ؟
بهت برفیم
دیوانه ی برف بازی اشکهایم میشود
زمستان؟
آدم برفیم پاهایم می سوزند
فرشته ی مرگ ؟
من بیدارم
تو خواب مرا می بینی
تمنای این خیال
رهایم کن
من چه بخواهم چه نخواهم
خواب زمان تعبیر میشود
خدایا بیداری ؟
من خواب می بینم