به پیراهن های چرکین خانه ی همسایه که باد در جیب هیشان مخفی شده است پناه میبرم.
همسایه ات به کنار
ما همه شکل هم خلق شده ایم
برای گورهایی ککه پندار هایی هستند که واژه ای برایشان نمی توان یافت.
وقتی طلاها در دیگ های آهنی زنگ زده پنهان شده اند
همسایه ات به کنار
پس طلاها برای زنگ زدن خلق شده اند.
تن های دست دوم در بغل های اوراقی افتاده اند در
پاورقی قبرستان
آنطرف تر کرم ها
موجودات نازنین همیشگی در برابر مرگ حقیر ما
به عدالت فکر میکنند...
همسایه ات به کنار
عدالت اندازه ی دهان کرم ها خلق شده است.
آهن همان طلای بدبختیست که گول هوا را وزنگ زد
و مسخ شد.
زندگی همان قرار داد مرگ است که در کوره راه های
رهایی
فسخ شد.
پیام علی بخشی
زیبا بود*
آقای علی بخشیم زیرمجموعه ی کسایی ان که گفته بودم تغییر کردن.هم...هم نوشته هاشون..
موید باشید
نمی دونم چی شد!
فک کنم اشتباهی نظر گذاشتم!قاطی کردم!
هنوز بلد نیستم شعر نقد کنم... مهم ترین دلیل سکوت دیروزم هم همین بود... اما اینو خیلی دوست دارم... خیلی زیاد...
یه سوال... چرا فردوسی؟! خیلی اسم های قشنگ تر و بهتری میشد انتخاب کرد برای انجمن... فردوسی آدم بزرکی بوده.. درست... اما فکر میکنم خیلی اسمای بهتر و هنری تری میشد براش انتخاب کرد...
نمیشناسمتون ولی موافقم بسیار،با نظرتون!
جالبه.هرکسی که وارد انجمن میشه حتی اسم انجمن رو هم میخواد عوض کنه..................................جالبه جالبه....دوست خوبم بزار از ورودت چندماهی بگذره بعد ایراد بگیر.........
با من که نبودید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!