از بهره کیکو ساندیس رفتم به جشنواره
دیدم ای دل غافل انگار که موز داره
حاجی داره این هوا مسول فرهنگیشه
حاج اقای اینجوری مگه که پیدا میشه؟
دکور توو حد خارج مجری تو فاز اسکار
مهموناشون کی هستن یه مشت آدم بیکار
جای گل سرخ و سبز گلایول میدن بهشون
مگه اینجا فاتحست چیه دادن دستشون ؟
برای سرگرمی هم هی صلوات میدادن
تا مجلسم گرم میشد هی فرتی کات میدادن
میون این همه جشن تعزیه خون اوردن
برای گریه زاری مداح آخ جون آوردن
اخر دستگیرمون شد هدایتم شاعره
بچه ی اسبو خرم بابا همون قاطره
از در که بیرون زدم عجب صحنه ای دیدیم
یه صفه از زنو مرد پی بسته ای دیدم
اون بستهه چیه که اینجوری درگیر هستن ؟
برای دریافت اون همه راهارو بستن
آهان حالا فهمیدم اون خود مقصودمه
بسته ی کیکو ساندیس که همه وجودمه
دویدمو دویدم به سرصف رسیدم
تا بسته هارو دیدم از جای خود پریدم
وقتی موزارو دیدم کرو کرو کر خندیدم
دروغ چرا یه کمی همون جا من رقصیدم
اخر جشن چی مونده واسه من بیچاره دو تا گوش مخملی با پرده های پاره
پیام علی بخشی
دوست عزیز چرا شعر سانسور شده؟؟فرستادی
قشنگ بود و لذیذ
نوش جان
سلام
خیلی شعر زیبایی است
به امید موفقیت های روز افزون شما
عالی بود کلی خندیدیم
سلام،
هنوز تو نقدتبحر پیدا نکردم ولی تا این حدی که میدونم که درواقع نمیدونم!،حس میکنم یه کم ایراد وزنی داره..
منی که انگشت کوچیکه ی پای مورچه هم نیستم!،توصیه میکنم واسه ادامه تو این مفهوم ومضمون شعر ،حتما شعرای آقای ناصر فیض رو بخونید..+خلیل جوادی و...
به هرحال جالب بود...
(وقتی دیدم کسی ایراداشو نگفته،حس کردم شاید نگاه من بده..)
شعرای دیگتونم بذارید..
روزگارتون قشنگ