انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

دیواره توخالی

ده ســال دیــگه تو همین روزا
من بـی تو با این خـونه درگیـرم
یـــادم میـاد گفتم : بری مردم
ده ســاله رفتــی و نمیــمیــرم
ده ســـال دیـگه تـو همین روزا
میــبـیـنمت ، دستات تـو دستـاشه
باور نمیـــکردم ، یه روز دنیـــات
تو چشمای کوچیکه اون جـاشه !
ده ســال دیــگه تـو همیـن روزا
من با خیالت ، میشه ســی سـالم
تصویری از امروز و فردا نیست
درده گذشتـه مونـده تـو حـــالم
میــدونم ، این شبها رو بیـدارید
توی اتـــاقه خوابتـون تــا صبح
تکلیـف من هم بی تو روشن بود
مثل چــراغه خوابتون تــا صبح !
بیــزارم از هر چــی تو دنیـــاته
از این روزای ســرد و تکــراری
موندم ؛ توکه میمردی واسه من
اون و چجوری دوستش داری ؟
ده سـاله هرروزم همین خونس
با طعم تلــخه دود این سیــگــار
ده ســاله میـگم : میـره از یـادم
امـا دوبــاره میـکشم هـر بــار...
من دارم اون روزا رو میــبـیـنم
از پشت این دیواره تـو خـــالی
روزی که حتی تــوی تقویـــما-
خالی ترین روزای هر ســالی !
ده ســـال دیـگه تـو همین روزا
من پیـــر میـشم توی این خــونه
مـوهام سفیـــده اما ؛ این دنیام-
رنگ چشـای بچــه هاتــــونه ... 

 

جوان

نظرات 14 + ارسال نظر
کریمی چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 18:03 http://shaertarin.blogfa.com

هنوز در عجبم
که سرقت های ادبی
چه تفاخری برای سارقینش داره...

با نهایت تأسف و تأثر ترانه دوست خوبم حسین غیاثی رو براتون میذارم
شاید کمی دلتون به اعتبار وبلاگ و انجمنتون بسوزه...


ده سال بعد از حالِ این روزام
با کافه های بی تو در گیرم
گفتم جهانِ بی تو یعنی مرگ
ده سالِ رفتی و نمی میرم


ده سال بعد از حالِ این روزام
تو، توی آغوش یکی خوابی
من گفتم و دکتر موافق نیست!
تو بهتر از قرصای اعصابی

ده سال بعد از حالِ این روزام
من چهل سالم میشه و تنهام
با حوصله، قرمز، سفید، آبی
رنگین کمون میسازم از قرصام

می ترسم از هرچی که جا مونده
از ریمل با گریه هات جاری
از سایه روشن های بعد از ظهر
از شوهری که دوستش داری

گرم هماغوشی و لبخندین
تو بستر ِ بی تابتون تا صبح
تکلیف تنهاییم روشن بود
مثله چراغ خوابتون تا صبح

ده سال ِ که لب هامو می بندم
با بوسه های تلخ هر جایی
ده سال ِ وقتی شعر می خونم
لبخند ِ روی صندلی هایی...

یه عمر بعد از حالِ این روزام
یه پیرمردم توی یه کافه
بارون دلم میخواد، هوا اما
مثه موهای دخترت صافه

آقای کریمی عزیز
از دقت نظرتان ممنون عین مطلب ارسالی شما در بخش نظرات قرار خواهد گرفت تا مورد قضاوت قرار گیرد هرچندکه واژه سرقت ادبی اتهام بزرگیست که اگر با استدلال شما آنرا ببذیریم این ترانه را صدها نفر ازهم دزدیده اند

علی صداقت شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 13:53

سلام محمد جان
به خاطره این ترانه ها بهت تبریک نمیگم شاید ازم دلخور بشی اما واسه حرفم دلیل دارم
به نظر من کسی میتونه تو عرصه ی هنر موفق باشه که تو ی زمانی که هست زندگی کنه .
یعنی تا زمانی که دغدغه ی چیزی سراغ آدم نیاد در موردش اثر هنری و خلق کردن یه کار الکیه موندگار نمیشه ارتباط باهاش برقرار نمیکنند
تو این کارا اثر انگشتتو نمیبینم
هنر هر کسیم مثه اثر انگشتشه منحصر به فرد
ودر کل منظورم و اینجا میگم تحت تاثیر شاعرای دیگه شعر نگو ارزش نداره (خودت باش خودت باش)

ساحل ناصری یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 00:50

سلام.
کار قشنگی بود اما من از اقای جوان بهتر از اینها رو شنیدم .
منتقد نیستم اما به نظرم:
کلمات ده و سال رو خیلی تو این شعر به کار بردید،یه جاهایی هم ترانه از حالت عامیانه و محاوره ای خودش خارج می شد.
اما به نظرم بعضی تصاویر خیلی عالی بود و البته پایان مناسبی ذاشت.
بدرود

Mohammad javan سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 21:15

با سلام خدمت همه ی دوستان
لازم میدونستم که توضیحاتی درباره این کار بدم
اولا از همه دوستان عذر خواهی میکنم
به خصوص از آقای کریمی و البته آقای غیاثی
و اینکه من اولین بار بود این ترانه رو میشنیدم و مطمئنأ اگه میدونستم این کار کسه دیگه ایه اصلا ازش استفاده نمیکردم
(چون این ترانه ؛ اول جور دیگه ای بود که به پیشنهاد یکی از آشنایان به این شکل دراومد)
که البته با توجه به شعر آقای غیاثی ، فکر نمیکنم غیر از بیت اول و سوم کارم از شعر آقای غیاثی استفاده شده باشه(که صد البته ،همین مقدار کم هم زیاده)
ولی نمیدونم اگه قرار باشه به همچین کارایی (یعنی استفاده دو بیت از کار کسی تو یه کار نه بیتی)بگیم سرقت ادبی دیگه به اونایی که کل کار کسی رو به اسم خودشون میزنن چی باید گفت؟
اگه نگاهی به دوروبرمون بندازیم ؛ میبینیم کسایی رو که به جرأت میتونم بگم 99%کاراشونو از بقیه دزدیدن
درست نیست اسمشونو ببرم(که البته نیازی هم نیست چون خودشون میدونن) ولی خودم خیلیاشونو میشناسم
بازم از همه عذر خواهی میکنم و تشکر بابت نظرشون
امیدوارم همه منو ببخشن و مطمئن باشید که ازین به بعد خیلی بیشتر از گذشته رو کارام دقت میکنم تا دیگه همچین مسائلی پیش نیاد
بازم معذرت میخوام

ساحل ناصری پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 21:22

با سلام.
خدمت این دوست عزیز عرض کنم که
اولاً :ارزش و اعتبار این انجمن برای ما خیلی بیشتر از این حرف هاست و با این حرف ها دیدمون عوض نمی شه خیال شما راحت باشه.
ثانیاً: به شما پیشنهاد می کنم یه نیم نگاهی به تاریخ بندازید تا ببینید که شعرای بزرگ هم گاهی با تاثیر از شعر هم دیگه اثاری مونگار برای خودشون خلق می کردند این که دیگه اتفاقی بوده
ثالثاً:اگر به ترانه های سروده شده توجه کنید می بینید که خیلی از اونها هم از نظر کلمه و هم از نظر محتوا شبیه به هم اند و استفاده از کلمه ی دزدی یه کم ...
رابعاً: یکمی تو شعر و نظر نوشته شده توسط دوستمون دقیق بشید متوجه می شید که خیلی تند رفتید
حالا به جای ما شما قضاوت کنید

نادر امیدی یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 10:13 http://989370243792@irancell.ir

با سلام
این کار هیچ توجیهی نداره.

زهرا خیراللهی یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 20:21 http://www.pichakaaneh.lxb.ir

سلام آقای جوان کارتون به حد کمال نرسیده بود . ...
اما زیبا بود . . .
نظر آقای کریمی بهة عنوان یه نظر از یه شخص محترمه اما توهین به انجمن و شاعرای انجمن در شخصیت انسان های فرهنگی و شاعران نمی گنجه !!!!
سرقت کلمه ی رکیکیه می تونیم بگیم این اثر از اثر حسین تاثیر گرفته . . .
همه ترانه چمدون منو شنیدن شایدم همه بدونن این ترانه ی من الهام گرفته از ترانه ی چمدون امیر ارجینی عزیز باشه . . .
این دلیل نمیشه که کسی منو دزد خطاب کنه . . .
و در آخر این که الان همه ی ترانه ها و شعرها موثر از دیگری هستن اونوقت به همه باید گفت دزد !!!!
آقای کریمی یه کم رو طرز صحبت و افکارتون تجدید نظر کنید !!!!

نااشنا یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 15:55

اون نظری که نیاید نشون داده می شد و باعث زیر سوال رفتن شخصیت یه ادم می شد رو تایید کردین اما نمی دونم چرا مدتیه که به نظر شما حرف حق نباید نشون داده بشه
اشکالی نداره اما اگر یه سری به وب این اقای محترم بزنید متوجه صحت حرف های بنده می شید
این کامنت رو فقط خودتون بخونید اقای درودگر
یاحق

سلام دوست عزیز
خوشبختانه جلسات انجمن همانگونه که از وبلاگ نیز مشخص است محلی آزاد برای بیان نظرات درست و حتی نادرست دوستان عزیز است.
در انجمن فردوسی هیچگاه هیچ حرفی ممنوعیت زده شدن ندارد و همه آزادند در حیطه اخلاق و به دور از توهین و مجادله به بررسی و گفت و گوی مطالب مورد نظر بپردازند
به همین دلیل هم نمی دانم منظور شما از اینکه فرمودید مدتی است حرف حق نباید نشان داده شود چیست و کدام حرف است.
عزیز ارجمند بهتر بود نسبت به معرفی خود اقدام می کردید و از کنایه آمیز بودن سخنانتان امتناع می نمودید
در ضمن منظورتان از سر به وب این آقا زدن احتمالا دوست خوب و شاعرم جناب آقای رحیم کریمی است. درست است که اینجا محل بحث در باره اشعار و عقاید ایشان نیست اما کاش روشن تر می فرمودید که با نگاهی به وب ایشان صحت چه چیزی مشخص می شود تا اذهان به سوی اشتباه نلغزد.
در هرحال از ابراز نظر و عقیده شما کمال تقدیر و تشکر را دارم
درودگر

کریمی سه‌شنبه 6 تیر 1391 ساعت 13:52 http://shaertarin.blogfa.com

سلام

از آقای جوان به خاطر درک صحیحشون از عرایض بنده و موقعیت به وجود آمده متشکرم.
و آزروی پیشرفت روز افزون براشون دارم.
و اما...
8 / 9 سال پیش که فنون سرایش شعر رو تو انجمن فردوسی یاد می گرفتم برای من قابل پیش بینی نبود که بعد از این مدت کسی یا کسانی حتی تصور این رو داشته باشند که من قصد توهین به انجمن و اعضای اون (که خودم نیز شاملش هستم) رو داشته باشم.
با اینهمه بد نیست اعضا تحقیقی در زمینه "تاثیر گرفتن" ادبی و حدود و میزان و شرایط آن و نیز این که دایره شمول این تاثیر پذیری تا کجاست داشته باشند.

فی الحال اگر لغزشی در این راستا از من سر زده، عذر خواهم.
و
از جناب یا سرکار "نا آشنا" هم بابت دعوت دوستان و اعضا به کلبه ادبی حقیر سپاسگزارم. و از قضا با چارپاره ای به روزم و چشم انتظار تشریف فرمایی دوستان آشنا و نا آشنا...

نااشنا سه‌شنبه 6 تیر 1391 ساعت 14:59

سلام به همه ی دوستان عضو در این انجمن
بنده قصد جسارت نداشته و ندارم فقط دچار سو تفاهم شده بودم؛ در کامنتی که فرستادم اما به دستتان نرسید عرض کرده بودم که بهتر است هر کسی در زمینه ی تخصصی خود نظر دهد و با نهایت احترامی که برای اقای کریمی قائل هستم باید بگویم که ایشان در سرایید غزل ید توانمندی دارند و البته تا انجایی که من اشعارشان را خوانده ام با وزن و عروض اشنایی دارن اما به نظر این بنده ی حقیر ایشان در باب ترانه سرایی کمی دچار ضعف اند
خودم را معرفی نکردم چون فکر نمی کنم من را بشناسید با این حال من عماد والایی هستم ساکن خوزستان

فروزنده سه‌شنبه 6 تیر 1391 ساعت 19:24

سلام
یه مروری روی نظرات داشتم و دلم به حال آقای کریمی سوخت.
آخه این قضیه خیلی واضح هست. اگر این تشابه اتفاقی باشه واقعا معجزه رخ داده.
اما من شنیدم که در معجزه مدتیه بسته شده
حالا خدا داند.
ولی اگر معجزه نباشه باید گفت که وام گیری هنرمندانه ای بوده
حالا هم البته میشه بالاش نوشت "با نگاهی به شعر حسین غیاثی عزیز "
در کل آرزوی موفقیت دارم
یا حق.

[ بدون نام ] جمعه 9 تیر 1391 ساعت 21:44

باور ندارم حرفهایشان را...
.
.
.
می دانم، حرف دلت را نوشتی...

پیام چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 17:33

خیلی عجیبه.خدا جون ی ترانه ارزش معجزه داشت؟

m.n.sheyda پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 06:12

باسلام گروه جالبی دارید مشتاقم عضوبشم محیط زنده ای حس کردم اماکاش نقدها منصفانه تر باشه نه صرفابه چالش کشیدن و تخریب! بحث شما بخاطر یه تضمین استفاده شده دریک اثرهست این کجاش سرقت محسوب میشه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد